کمرنگ شدن چیزها از نبودنشان تلختر است.
دوشنبه, ۱۲ مهر ۱۴۰۰، ۰۶:۳۹ ب.ظ
انگار چای کمرنگی که برایت آورده باشند و نه بتوانی آن را رد کنی، و نه دیگر قابل نوشیدن باشد. یا مثل نوشتهای که دوستش میداشتی و میخواهی که دوباره آن را بخوانی، و حالا دیگر آنقدر کمرنگ شده که قابل خواندن نیست، و تنها کاغذش مانده و خاطرهای ناقص و درهم ریخته از کلماتش. کمرنگها اینطور چیزهایی هستند. چیزهایی که با اینکه هستند و هنوز هم وجود دارند، اما بود و نبودشان دیگر تفاوت چندانی ندارد، و گاهی بیصبرانه آرزوی نبودنشان را میکشیم. وای از روزی که آدمها کمرنگ شوند …
۰۰/۰۷/۱۲