کنایه
آب از آب تکان نخوردن ✨ کنایه از آرامش : بدون نگرانی.
آب از آسیاب افتادن ✨آرامشی برقرار شد- سر و صدا خاموش شد.
آب از سر گذشتن✨امید نداشتن- به پایان آمدن امری.
آب آمد و تیمم باطل شد ✨اصل کار آمد و فرع بی مورد است.
آب توی دلش تکان نمی خورد ✨آرام و آهسته حرکت می کند.
آب خوش از گلو پایین نرفتن✨ راحتی نداشتن.
آب در کوزه و ماتشنه لبان می گردیم ✨ هدف و مقصود در نزدیکی ما قرار دارد اما به دنبال آن می گردیم.
آب را از سرچشمه باید بست ✨جلوی ضرر و زیان را از مبدا باید گرفت.
آب زیر پوستش رفته است✨:کمی چاق شده است - وضع مالیش بهتر شده است.
آبشان در یک جوی نمی رود ✨: با هم توافق ندارند – بایکدیگر خوب نیستند.
آب غوره گرفتن✨ گریه کردن – گریستن.
آبکش به کفگیر می گوید چقدر سوراخ داری✨: کسی که خود عیب بسیار دارد وبه اندک عیب دیگری ایراد و
خرده می گیرد.
آبم است و گاوم است نوبت آسیابم است✨: به مناسبت چندین کار یک موقع داشتن.