داستانک 🌹
يكشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۶، ۰۲:۱۸ ب.ظ
مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید:
نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند.
کشیش گفت: بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم.
خوک به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی.
اما در مورد من چی؟
من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا ... .
حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست می کنند.
با وجود این کسی از من خوشش نمی آید.
علتش چیست؟
می دانی جواب گاو چه بود؟
جوابش این بود:
شاید علتش این باشد که "هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم."
۹۶/۰۶/۱۹